چرا تحلیل ساده و معامله گری مشکل است ؟
رضا گلشاهیان
- چرا لذت تحلیلگری بیشتر از معامله گری است و بسیاری ترجیح میدهند تحلیلگر باشند؟
پاسخ در عواید هر کدام از این دو نهفته است. تحلیل اگر درست باشد لذت بخش و اگر اشتباه باشد بدون تبعات وعواقب خواهد بود. عملا وقتی تحلیل میکنیم یا عواقب آن مواجه نیستیم و صرفا در صورت درست بودن آن حس اعتماد به نفس کاذب و لذت از درست بودن نظر خود را تجربه میکنیم ولی اگر اشتباه باشد مغز بدلیل اینکه نمیخواهد با حس منفی حاصل از اشتباه بودن تحلیل مواجه شود عملا آن را به فراموشی میسپارد.
کافیست یک تحلیلگر به حافظه خود مراجعه کند. چند تحلیل درست را بخاطر دارید و به آن میبالید و چند تحلیل اشتباه خود را بخاطر دارید ؟ بعنوان یک تحلیلگر و معامله گر تحلیلهای اشتباه زیادی انجام داده ام ولی اگر بخواهم صادق باشم بیشتر به تحلیلهای درست خود توجه دارم تا تحلیلهای اشتباه چون اولی حس لذت ودومی حس شکست را تداعی میکند و انسان بیشتر تمایل به تجربه لذت دارد تا درد. هیچ تحلیلگری در دنیا نیست که همه تحلیلهایش درست باشد و یک تحلیلگر اگر خیلی هم حرفه ای باشد کمی بیشتر از دو سوم تحلیلهایش درست هستند ولی همان هم تضمین نمیکند که از همان تحلیل پولی ساخته باشد.
از طرف دیگر معامله گری مواجه شدن با عواقب نظر وتحلیل خود با پرداخت هزینه احساسی و مالی و زمانی است.یک معامله گر باید با شکست در تصمیم اشتباه خود یا تکتک تصمیمهایی که بر اساس منطق یا احساسات میگیرد مواجه شود و راه گریزی از آن ندارد.وقتی بر اساس تحلیل خود معامله ای باز میکند از همان لحظه حس تعارض درونی آغاز میشود. وپس از بستن پوزیشن باید با احساسات نتایج آن پوزیشن مواجه شود.تحلیلگر صرف وقتی تحلیلی اشتباه باشد فقط آن را فراموش میکند ولی یک معامله گر ممکن است به خاطر ضرر وحس بد ناشی از پوزیشن اشتباه تصمیمات اشتباه بیشتری بگیرد و عواقب معامله گری خود را چند برابر کند.
برای همین تحلیلگری عملا صرفا یک نظر شخصی بدون هیچعایدی مالی است نه چیزی بیشتر از این ولی معامله گری حضور در عمق حرفه ای است که جزو سخت ترین حرفه های دنیا از نظر بار روانی و فرسایشی حاصل از تصمیمات مختلف در طول زمان فعالیت در بازارهای مالی است و نیاز به تمرین از نظر روانی و مهارت مدیریت ریسک با کسب تجربه های مکرر شکست در این حرفه است.
بخاطر همین تجربه و شناخت جوانب مختلف معامله گری به شکل عملی است که میتواند از یک تحلیلگر یا معامله گر تازه کار یک تریدر یا تجربه بسازد نه صرفا حضور در موزه تحلیلگری و تحسین تحلیلهای درست و نادیده گرفتن تحلیلهای اشتباه.
تحلیلگری صرف بدون معامله گری صرفا وقت تلف کردن برای جلب نظرات دیگران یا بئیت آوردن حس خوب است خصوصا افراد تازه کاری که شدیداً با تحلیل تحت تاثیر قرار میگیرند و میتوان تحلیلها را بعنوان یک کالا به آنها فروخت ولی معامله گری مهارتی است که بهایی بر آن نمیتوان گذاشت و در دنیای امروز فرصتهای بی نظیر درآمد زایی برای معامله گرانی که با تجربه و تمرین این مهارت را در خود نهادینه کرده اند وجود دارد که عملا در کمتر جایی میتوان یافت ولی باید در نظر داشت کسب این مهارت هم بسیار مشکل است و کار ساده ای که هر کس بتواند انجام دهد نیست.
این یک انتخاب است که در این بازار بسیار سخت و طاقت فرسا آیا بازاری که آنقدر ساده بنظر میرسد یک سراب پولهای راحت دیده شود یا یک تلاش برای ورزیدگی ذهنی که بتوان با آن تا آخر عمر با تکیه بر توانایی شخصی یک مسیر مالی و پر از پتانسیل های درآمد زایی هر روزه ساخت.